خیال تو
مرا خیال تو بی خیال عالم کرد...
[ سه شنبه 95/9/23 ] [ 9:1 عصر ] [ احمد ترکاشوند ]
[ نظرات () ]
مرا خیال تو بی خیال عالم کرد...
در زمستان گرمم از گرمای تو
در بهاران شادم از آوای تو
فصل گرما ،گرمیش از قلب من
در خزان برگم و می میرم به پیش پای تو
کاش فصل پنجمی در راه بود
کاش نامش فصل وصل ماه بود
کاش برگ برگ درختان خزان
برگ ریزان زرد و سرخ و نغمه خوان
می سرودند این نوا با بخت تو....
ناشناس