یلدای تنهایی..
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟!...
یغما گلرویی
[ چهارشنبه 95/10/1 ] [ 12:29 صبح ] [ احمد ترکاشوند ]
[ نظرات () ]
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟!...
یغما گلرویی
سلام می کنم به باد ،
به بادبادک و بوسه ،
به سکوت و سوال
و به گلدانی
که خواب گل همیشه بهار می بیند !
سلام می کنم به چراغ ،
به چرا های کودکی ،
به چال های مهربان ِ گونه ی تو !!
سلام می کنم به پائیز پسین ِ پــروانه ،
به مسیر مدرسه ،
به بالش نمناک ،
به نامه های نرسیده !
سلام می کنم به تصویر زنی نی زن ؛
به نی زنی تنها ،
به آفتاب و آرزوی آمدنت !!
سلام می کنم به کوچه ،
به کلمه ،
به چلچله های بی چهچه ،
به همین سر به هوایی ساده !
سلام می کنم به بی صبری ،
به بغض ،
به باران ،
به بیم باز نیامدن ِ نگاه تو ...
باور کن
من به یک پـاسخ ِ کوتاه ،
به یک سلام سرسری راضیــم !
آخر چرا سکوت می کنی ؟؟
یغما گلرویی